در بازیهای مرحله گروهی جام 2006 هیچ دروازه بانی به اندازه ابراهیم میرزاپور از مدافعانش پاس زمینی دریافت نکرد! شگفتا با وجود اینکه یکی از همین پاسها در حقیقت شوم ترین اتفاقی بود که موجبات شکست و به هم ر یختن و سرانجام حذف همه امیدهای ایران شد در هر دو بازی بعدی نیز همین پاسها تکرار شدند!
به هر حال هرچند به اعتقاد اکثر کارشناسان هیچ یک از رقبای میرزاپور در حد و اندازه ای نبودند که جای او را – با همه ضعفها و شرایط روانی اش – بگیرند ، او نتوانست ستاره دوست داشتنی من – به عنوان همشهری اش باشد ، با همه تلاشهای او و حتی درخشش در بازی با پرتقال – به گواهی رسانه های پرتقال ( لینک ) و نه روزنامه های جو زده ورزشی ایران – کسی نمیتواند او را به خاطر نقشی که در گل دوم مکزیک و تیر خلاص دردناک به قلب امید ایران داشت ببخشد.
اکثر و شاید همه پاسهای زمینی به دروازه بان ایران – که اتفاقا بلندقدترین بازیکن ایرانی هم بود – از سوی کوتاه قدترین بازیکن حاضر در جام جهانی ارسال شد و هیچ کس هم به این فکر نکرد که شاید این همه پاس ، اینهمه تکرار یک عمل وحشتناک چیزی جز یک مساله روانی نباشد.
با وجود تفاوت قدی که میان ابراهیم و حسین وجود دارد – حداقل 5 سال هم تفاوت سنی دارند - ایندو اینقدر با همدیگر دوست هستند که شاید عملا حسین کعبی به ابراهیم میرزاپور مثل تکیه گاه و برادر بزرگتر می نگرد ، و در شرایط بحرانی و حساس هیچ کس را پررنگتر از او نمی یابد.
بازیکنان تیم ملی ایران هرکدام از یک باشگاه هستند ، کمتر باشگاهی دوبازیکن در این تیم دارد اگر هم اینطور باشد معمولا پست آن دو متفاوت است ، ابراهیم و حسین اما علاوه بر اینکه هم باشگاهی هستند پستشان نزدیک و در ارتباط با هم است.
سالهاست که کعبی و میرزاپور در فولاد هم بازی هستند ، وقتی قرار است در اردوگاه تیم ملی بازیکنان دو به دو هم اتاقی شوند نیز انتخاب ابراهیم کسی جز حسین نیست همواره چنین است در جاج جهانی هم چنین بود .
می گویند کعبی هم لر است – البته من فکر نمیکنم چون کعب نام یک طایفه عرب خوزستانی است – اما چه لر باشد چه عرب به هر حال خوزستانی است و احتمالا از نظر فرهنگی بیشترین هماهنگی را با ابراهیم دارد.
همه اینها دست به دست هم داد و نتیجه دوستی دو جوان ایرانی چنین شد که دل بسیاری از هموطنان شکست و شاید جای ان باشد که مثل همیشه و هرسال نتیجه بگیریم که تیم ملی به روانشناس نیاز دارد اما عمل نکنیم.